افکار شنبه - وبلاگ آرایش و زیبایی
انتشار: دی 22، 1403
بروزرسانی: 21 آذر 1404

افکار شنبه - وبلاگ آرایش و زیبایی


دوست من، این یک هفته دیوانه بود. ما بخش خوبی از این هفته را صرف تماس با دوستان و خانواده ای که در منطقه لس آنجلس زندگی می کنند، گذرانده ایم، و اگرچه افرادی که می شناسیم در حال آماده شدن برای تخلیه بودند، خدا را شکر هرگز مجبور به انجام این کار نشدند. بله روزگار دیوانه کننده

نمی دانم قبلاً اینجا در مورد آن صحبت کرده اید یا نه، اما چند سال پیش پلیس آمد و در خانه ما را زد و به ما گفت 30 دقیقه فرصت داریم تا وسایلمان را بگیریم و برویم، زیرا آتش سوزی در تپه در حال افزایش است. پشت خانه ما آتش نشانی توانست به سرعت آن را خاموش کند، خدا را شکر، اما بخشی از من هرگز فراموش نمی کند که دیوانه وار در اطراف خانه به دنبال رزی می دوید (او نمی خواست داخل کالسکه گربه اش برود) و فقط لباس کانر را در یک کیف گذاشتم. در صورتی که او نیاز داشت که روز بعد به مدرسه بروند. همچنین به طور مشخص به یاد دارم که با همسایه هایم که در آن زمان در خانه نبودند تماس گرفتم و از آنها پرسیدم که آیا می خواهند حیوانات خانگی شان را از خانه بیرون بیاوریم.

وقایع این هفته به من یادآوری کرده است که وقتی بتوانید در طول زندگی روزمره خود به روشی نسبتاً عادی حرکت کنید، واقعاً یک هدیه است. من برکات خود را می شمارم، از جمله سقف بالای سرم، خانواده جوانم و سلامتی ام.

همچنین یادآوری خوبی بود که هیچ زمانی بهتر از زمان حال وجود ندارد. من قصد داشتم این عکس هایی را که اخیراً در هاوایی گرفته ام پست کنم، و امروز هم مثل روزهای دیگر روز خوبی است.

وقتی ماه گذشته من و کانر در اوآهو بودیم، همراه با همسرم به شهری که در آن زندگی می کردند، یک سفر یک روزه به شرق داشتیم. در بالای خیابان از خانه قدیمی آنها قبرستانی است که در مقابل کوه ها قرار دارد و بسیاری از بستگان آنها در آنجا دفن شده اند، و در گورستان یک معبد بودایی به نام Byodo-in وجود دارد. بازدید برای عموم آزاد است و اگر فرصتی برای بازدید دارید لطفا انجام دهید. زیبا و ساکت است. وقتی این عکس ها را می بینم حالم خوب می شود.


به هر حال، این هفته یک سالگیم را در کالج جشن گرفتم. زمان واقعاً می گذرد! یکی از چیزهایی که اخیراً به آن فکر کرده ام این است که چگونه، از بسیاری جهات، دلم برای کار در خانه تنگ شده است، اما از اینکه می توانم به جایی متفاوت بروم، جایی که مرزهای بین کار و خانه خیلی واضح است، لذت می برم.

همچنین تعامل با دانش آموزان در مسیر یادگیری آنها عالی بود. دیروز به پیرزنی از روسیه کمک کردم. او اطلاعاتی در مورد شرکت در کلاس های ESL می خواست، بنابراین من کمی با او صحبت کردم و سپس منابعی به او دادم. کمک به مردم، به خصوص حضوری، واقعاً احساس خوبی است. من فکر می کنم این ممکن است کلید ادامه دادن با لبخند بر لب باشد. داشتن توانایی ایجاد تغییر در زندگی یک نفر، حتی به شکل کوچک، چیز خوبی است.

یک چیز آخر. از نظر زیبایی دیروز نشستم تا صبح آرایش کنم و کاملا شوکه شدم که دیدم دیگر مداد ابرویی برایم باقی نمانده است. من فکر می کنم کسی باید یک مداد ابرو تابیده با بسته بندی شفاف یا چیزی اختراع کند که به شما اطلاع دهد دقیقا چقدر باقی مانده است. به هر حال، امروز باید به اولتا بروم. من از مداد Rare Beauty استفاده می کردم، اما فکر می کنم فقط برای سرگرمی به مداد قدیمی خوب Anastasia Brow برگردم.

من به تو فکر می کنم و امیدوارم که خوب باشی. شنبه مبارک!

معتاد به زیبایی محله دوستانه شما،

کارن


منبع: https://makeupandbeautyblog.com/just-for-fun/saturday-thoughts/